- تر کردن
- خیسانیدن و سرشتن چیزی به چیزی
معنی تر کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فال زدن، تفائل
Acerbate, Exacerbate
усугублять
verschärfen, verschlimmern
загострювати
zaostrzać
agravar
esacerbare, peggiorare
agravar
exacerber, aggraver
verscherpen, verergeren
ทำให้แย่ลง
memperburuk
حفّز , حرّك
और बिगाड़ना , बिगाड़ना
להחמיר
kötüleştirmek
kuzidisha
খারাপ করা , আরও খারাপ করা
بگاڑنا , مزید خراب کرنا
بیرون کردن خارج کردن، یا در کردن تیر (گلوله) پرتاب کردن تیر (گلوله)، گنجانیدن داخل کردن (از اضداد)، کم کردن حط کردن موضوع کردن
طلا کاری کردن
با تملق او را فریفتن
از دهان بیرون انداختن
هیلیدن وا گذاشتنرها کردن ول کردن دست کشیدن
بر روی هم چون خرمنی گرد کردن، کوت کردن
نهادن و ریختن چیزی در ظرف تا همه ظرف را فرا گیرد انباشتن مملو کردن ممتلی کردن مشحون کردن، بسیار انجام دادن بسیار کردن: کار نیکو کردن از پر کردن است، اشغال کردن مشغول کردن، اشباع در حرکت: (استکان... در اصل استکن بود پر کردند استکان شد) (منتهی الارب) یا پر کردن تفنگ (توپ و مانند آن)، باروت و گلوله یا فشنگ در آن نهادن، یا پر کردن دندان. تراشیدن قسمتهای کرم خورده و فاسد دندان و ممتلی کردن آن با سیمان و پلاتین و مانند آن. یا پر کردن قوه باطری و مانند آن. آنرا در جریان برق قرار دادن تا برق در آن ذخیره شود. یا پر کردن شکم. پر کردن معده. ممتلی کردن معده. یا کسی را پر کردن، با گفتار او را بدشمنی دیگری بر انگیختن نزد او از دیگری بدگویی کردن
عمل کردنرفتار کردن: (با هر کسی یک طور باید تا کرد) یا خوب تا کردن، خوب رفتار کردن با کسی
تاریک ساختن، کدر کردن تعرض کردن
تب گرفتن
تاریک کردن، تیره ساختن